کوچ از شام - لاادری

کوچ اسرا از شام

بئله روایت ائدوب راویان قصّه نگار

قییتدی شامیدن اول دم که عترت اطهار

او دم غلاملره امر ائدوب یزید لعین

گئدوب گتوردوله بیر نئچّه هودج زر تار

گورنده هودج[1] زرتاری زینب مضطر

گلوب نوایه توکوب گوزیاشین چو ابر بهار



[1] - هودج : کجاوه.

ادامه نوشته

حضرت رقیّه(س) - ذاکرتبریزی(ره)

حضرت رقیّه(س)

از بس بو شامین اهلی ایلر شماتت عمّه

آرتار غمیم دمادم ساعت به ساعت عمّه

 

وای محنت گرانیم – ایوای بلالی جانیم

 

من بینوای مضطر چکدوم نقدر غملر

دیلدن او غملر ایلر تاراج طاقت عمّه

سویله بو دلکبابه اولموش ندن خرابه

اولاد بوترابه جای اقامت عمّه

ادامه نوشته

حضرت رقیّه(س) - قاسم نعمتی

حضرت رقیّه(س)

دختر اگر یتیم شود پیر می شود


از زندگی بدون پدر سیر میشود


هم سنّ و سال ها همه او را نشان دهند


دل نازک است دختر و دل گیر می شود


 باشد شبیه مادر خود نافذ الکلام


این شهر با صدایش چه تسخیر می شود

ادامه نوشته

حضرت رقیّه(س) - صادقی تبریزی

حضرت رقیّه(س)

آچ گوزلریوی قلبیمی غم دلدی رقیّه

شیرین دانیشان دیللره قرباندی رقیّه

 

ویرانه ده غم شعله سینه سن آلیشاردون

آزاد اولا روحون گئجه گوندوز دانیشاردون

آخشاملار اولاندا منه گیزلین دانیشاردون

سنسیز عسل اولسا منه حنظلدی[1] رقیّه



[1] - حنظل : میوه‌ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیارتلخ که مصرف دارویی دارد؛ هندوانۀ ابوجهل؛ خربزۀ ابوجهل.

ادامه نوشته

عکس های مراسم محرم 95 - سری چهارم

ادامه نوشته

عکس های مراسم محرم 95 - سری سوم

ادامه نوشته

عکس های مراسم محرم 95 - سری دوم

 

ادامه نوشته

عکس های مراسم محرم 95 - سری اول

ادامه نوشته

راه شام - احمدی

راه شام – زبانحال حضرت لیلا

آچ قان دولان گوزون بو سوزه وئر جواب اوغول

کیم ایلیوبدی قانیله زلفون خضاب اوغول

گل برگیدن لطیفیدی بو قانلی پیکرون

انصافیدی که بسترون اولسون تراب اوغول

مخسوف[1] تا گوروب قمر عارضون سنون

قانه باتوب شفقده[2] رخ آفتاب اوغول



[1] - مخسوف : فرو رفته در زمین.

[2] - شفق : سرخی افق پس از غروب آفتاب .

ادامه نوشته

حضرت حر(ره) - ژولیده ی نیشابوری(ره)

حضرت حر(ره)

آمدم تا که ز بند غمم آزاد کنی

توبه ام را بپذیری و دلم شاد کنی

یا حسین از عمل خویش پشیمانم من

آمدم تا که مرا سوی حق ارشاد کنی

اولین کس که سر راه تو بگرفت منم

حال هنگام تلافی است گر امداد کنی

ادامه نوشته

ورود کوفه - انور(ره)

ورود کوفه – جریان امّ حبیبه

کربلا لشکرینون کوفیه چاتدی قاباقی

خولینون[1] نیزه ده قرآن اوخیوردی قوناقی

 

آه زینب یاخینیدی ائده اول شهری فنا

بخت کلثوم کیمی گیمیشیدی قاره هوا

مرد و زن کوچه ده دولموشدی مسیر اسرا

 

یولون اوستون داش آتانلار کسوب ائتمیشدی مقام

کول توکنلر یوخاری یئرده دایانمیشدی تمام



[1] - خولی : خولی بن یزید اصبحی ایادی دارمی(کشته شده در ۶۶ ق)، از لشکریان عمر بن سعد در واقعه کربلا است که روز عاشورا در شهادت امام حسین(ع)، عثمان بن علی(ع) و جعفر بن علی(ع) نقش داشت. پس از شهادت امام حسین(ع) به دستور عمر بن سعد، به همراه حمید بن مسلم ازدی سر امام حسین(ع) را نزد ابن زیاد بردد، اما چون شبانگاه قصر بسته بود، خولی آن را با خود به منزل برد و اعتراض همسرش را در پی داشت. این جریان نزد شیعیان به روضه تنور خولی معروف است. در برخی منابع، بریدن سر امام حسین(ع) به وی نسبت داده شده است. وی در ۶۶ ق در قیام مختار کشته شد.

ادامه نوشته

مجلس یزید - ژولیده نیشابوری(ره)

 مجلس یزید

این سر که می زنی ز جفا چوب خیزرش[1]

بوسیده بارها لب او را پیمبرش

خواهی اگر تو چوب زنی در خفا بزن

اینجا مزن که پاره شود قلب دخترش

ای بی حیا یزید حیا کن خدای را

کو را خدای خوانده به حق ذبح اکبرش



[1] - خیزران : نی ، عصا : نی مغزدار که دارای ساقه های راست و محکم و بلند و خوشرنگ است . از شاخه های آن عصا و چوبدست سازندواز برگ وپوست آن ریسمان و فرش بافند.

ادامه نوشته

راز و نیاز امام حسین(ع) - ژولیده(ره)

راز و نیاز امام حسین(ع)

خون خدا که گشته خدا خونبهای او

خون می چکد ز نیش قلم در عزای او

از کینه زد سنان به وی از پشت نیزه ای

کامد برون ز سینه ی عزّت سرای او

از صدر زین به روی زمین گشت سرنگون

لب تشنه ای که دوش نبی بود جای او

ادامه نوشته

امام زمان(عج) - ژولیده نیشابوری(ره)

امام زمان(عج)

مهدی بیا که عالم بی تو صفا ندارد

در کوی آشنایی کس آشنا ندارد

مهدی بیا که جانها بی تو به لب رسیده

نی بی تو در نیستان دیگر نوا ندارد

در زیر بار غمها ما را خمید قامت

غم هست و شادمانی کاری به ما ندارد

ادامه نوشته

حضرت زینب(س) - شفق

حضرت زینب(س)

این همه ابر که از دامنه ی شب جاری است

مدّ آهی است که از سینه ی زینب جاری است

آسمان شرح بسیط[1] غم او را ننوشت

گر چه بر صفحه ی ایّام مرکّب جاری است

تا تبرّک شود از ذکر جمیلش سخنم

نام آن پاکترین زمزمه بر لب جاری است



[1] - بسیط : گسترده.

ادامه نوشته

راه شام - زرّین قلم

راه شام

ساربان گیتمه دایان قالدی بالام

مندن آرام و قرار آلدی بالام

بالامین یوخدی کسی -  گلوری ناله سسی

 

ایندی دنیانی بالام گوزدن آتوب

اورگین قانینی اشکیله قاتوب

سیخیلوب خار مغیلانه یاتوب

آییلوب آغلیاجاق – سینه می داغلیاجاق

ادامه نوشته

دیر راهب - آیت الله آیتی بیرجندی(ره)

دیر راهب

بامدادان گام بنهاده به راه

سوی دیر راهب آن بی دین سپاه

کاروان پهلوی دیر آمد فرود

وان سر اَطهر به روی نیزه بود

چشم راهب تا بر آن سر اوفتاد

چشم او بر مهر انور اوفتاد

غرق حیرت بود و از سر رفته هوش

محو اندر طلعت[1] و روی نکوش



[1] - طلعت : رویت کردن – روی.

ادامه نوشته

دیر راهب - سید رضا مؤیّد

دیر راهب

ای جمال ملکوتی[1] که چنین زیبایی

تو مه چارده ، یا مهر جهان آرایی؟

ای مه منخسف آیا ز شبستان که ای؟

کامشب از مهر و وفا شاهد[2] بزم مایی!

پر زند موج ملک تا به فلک از درِ دِیر

از پی عرض سلام تو ؛ مگر عیسایی؟



[1] - ملکوتی : منسوب به ملکوت : عالم فرشتگان؛ عالم غیب.

[2] - شاهد : زیبا رو.

ادامه نوشته

دیر راهب - خوندل(ره)

دیر راهب

تنور خولیه عیسی حسینه دیده گلوب[1]

حسینده دیریده عیسانی بازدید ائلدی

مسیحی محضر خیرالبشرده ، مریمی ده

حضور حضرت زهراده رو سفید ائلدی

گئدردی قافله بیر دِیریدن دوشوب گذری

هوا حرارتینون شدّتین شدید ائلدی

امیر قافله وئردی اقامته فرمان

نشیمن اوردا او گون لشکر یزید ائلدی



[1] - در دیوان مرحوم خوندل این بیت به این صورت آمده :
مسیح کوفه ده گلدی حسینی دید ائلدی

حین ده دیریده عیسانی بازدید ائلدی.

ادامه نوشته

ورود کوفه - خوندل(ره)

ورود آل الله به کوفه

ای که حُسن رخ تو منظر زیبای من است

خطّها نیست که تاراج شکیبای من است

دیده بگشا نظری کن به من از گوشه ی چشم

زانکه یک نیم نگه از تو تمنّای من است

گر نصیبم نشود فیض جمالت روزی!

روز اگر هست به ظاهر شب یلدای من است

ادامه نوشته