ورود به مدینه - خوندل(ره)

ورود به مدینه

دور آنا قبر پاکیوه گلدی وفالی زینبون

قدّی خمیده زلفی آغ باشی قرالی زینبون

 

قبریوه آل احمدی دیده سی تر گتورموشم

گوزده سرشک درد و غم ، دلده شرر گتورموشم

اوغلون حسینیدن ولی غملی خبر گتورموشم

شرح غم ایلوری آنا اشک زلالی زینبون

ادامه نوشته

ورود به مدینه - حسینی(ره)

ورود به مدینه
کاروان شام ایدوب چون شهر یثربده مقام

ماجرای کربلا کشف اولدی بولدی خاصّ و عالم

حضرت عبّاس آناسی فاطمه امّ البنین

هر صباح و شام ایدردی ناله و داد و انین

سیل اشکیله ایدردی خانه ی صبرین خراب

یثربین عورتلرینه بیله ایلردی خطاب

 

ادامه نوشته

ورود کاروان آل الله به مدینه - حافظی(ره) و شعاع تبریزی(ره)

ورود کاروان آل الله به مدینه

 

سس دوشدی اُلوب قافله سالار مدینه

زینب گَلوری، باغلادی بازار مدینه

بولدی پوزولوب خلق که پرگاری حسینون

شهر اهلی تمام اولدی عزاداری حسینون

ادامه نوشته

ورود کاروان آل الله به مدینه - حافظی(ره) و شعاع تبریزی(ره)

ورود کاروان آل الله به مدینه

 

سس دوشدی اُلوب قافله سالار مدینه

زینب گَلوری، باغلادی بازار مدینه

بولدی پوزولوب خلق که پرگاری حسینون

شهر اهلی تمام اولدی عزاداری حسینون

ادامه نوشته

احوالات ورود آل الله به مدینه - دخیل(ره)

احوالات ورود آل الله به مدینه

 

مدینیه قویوب اوز کاروان درد و اَلم[1]

بشیره[2]  ائتدی مخاطب جناب زینب او دم

گئدوب مدینیه عرض ایله آه زاریمندن

که دوتسون عالمی غم شرح روزگاریمندن

بو سِیل اشکیمیله خلقی بیر خبردار ائت

مباد قاچمیه بیر کیمسه رهگذاریمندن

اَلونده قاره علم گردنونده شال عزا

بو نوعی وئر خبر اول شاه تاجداریمندن



[1] - اَلم : درد ، رنجیدگی.

[2] - بشیر بن نعمان : وى در ايامى كه مسلم بن عقیل، به نمايندگى از سوى سیدالشهدا به كوفه آمده و به نفع ‏آن حضرت بيعت مى‏گرفت والى كوفه بود، پيشتر ساكن شام شده بود.

از قبيله خزرج و از انصار بود. مادر او عمره دختر رواحه (خواهر عبدالله بن رواحه) نام داشت. نعمان قبلا از سوى معاويه ولايت كوفه را بر عهده داشت، يزيد هم او را در همان منصب ابقاء كرد.

وى خطيب و شاعر بود. در جنگ صفین از سپاه معاويه به شمار مى‏آمد. سپس قاضى‏ دمشق شد. آنگاه از سوى معاويه به ولايت‏ يمن گماشته شد. از آن پس 9 ماه هم والى كوفه گشت.

نهضت مسلم بن عقيل و هوادارانش در كوفه چون اوج و قدرت گرفت، عبدالله بن‏ مسلم كه از هواداران بنى اميه بود، نسبت به سهل انگارى نعمان در قضيه مسلم بن عقيل‏ انتقاد كرد و گزارش به يزيد داد و درخواست كرد كه براى كوفه مرد مقتدرترى بفرستد.

يزيد هم به پيشنهاد مشاور مسيحى خود «سرجون‏» عبيدالله بن زياد را به ولايت كوفه ‏منصوب كرد و به وى فرمان سختگيرى و شدت عمل داد و بدين صورت، نعمان بن بشير از كوفه عزل شد.

تا دوران حكومت مروان بن حكم نيز زنده بود و والى حمص گشت ولى‏ به علت بروز اغتشاشاتى كه به فتنه ابن زبير معروف است، اهل حمص او را پذيرا نشدند، از آنجا گريخت، مردم تعقيبش كرده او را كشتند. اين حادثه در سال 65 هجرى بود. وى در آن هنگام 64 سال داشت.

 

ادامه نوشته