مناسبت های دهۀ دوم ربیع الاول در تقویم شیعه

مناسبت های دهۀ دوم ربیع الاول در تقویم شیعه

10 ربيع الاول

1. ازدواج پيامبر (صلى الله عليه و آله ) با حضرت خديجه (عليها السلام )

پيامبر (صلى الله عليه و آله ) 15 سال قبل از هجرت با حضرت خديجه كبرى (عليها السلام) ازدواج نمودند.[1]

از احاديث شيعه و اخبار عامّه معلوم مى شود كه حضرت خديجه بنت خويلد بن اسد، در علم و اطّلاع به كتب آن زمان معروف بوده است . او از زنان قريش ، علاوه بر كثرت اموال و املاك و تجاراتى كه داشت ، به عقل و كياست نيز مزيّت داشت و در آن زمان او را طاهره ، مباركه ، سيده نسوان و ملكه بطحاء مى گفتند. او از كسانى بو كه انتظار قدوم پيامبر (صلى الله عليه و آله) را مى كشيد و هميشه از علما علائم نبوّت آن حضرت را جويا مى شد.



[1] -  فيض العلام : ص 211. قلائد النحور: ج ربيع الاول ، ص 67. منتخب التواريخ : ص 20. زاد المعاد: ص 344. مصباح المتهجد: ص 732. بحار الانوار: ج 95 ص 357.

ادامه نوشته

امام حسن عسکری(ع) - میثم

امام حسن عسکری(ع)

ای در جگر شیعه شررهای غم تو

ای ارث تو از مادرِ تو عمر کم تو

ای کرده حرم طوف به دور حرم تو

با آنکه بوَد عرش به ظلّ[1] علم تو

خم شد کمر چرخ ز بار اَلم تو

دارند به یادت همه در سینه فغان ها



[1] - ظل : سایه.

ادامه نوشته

وقایع دهۀ اول ربیع الاول در تقویم شیعه

وقایع دهۀ اول ربیع الاول در تقویم شیعه

1ربيع الاول

1-    دفن بدن مطهر پيامبر (صلى الله عليه و آله)

در نيمه شب اول ربيع بدن مطهر خاتم الانبياء و المرسلين (صلى الله عليه و آله ) را امير المؤ منين على بن ابى طالب (عليه السلام ) دفن فرمودند(.[1]
مصيبت و فاجعه رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از يك طرف و بى احترامى به آن حضرت و توجّه نداشتن مردم به غسل و كفن و دفن حضرت از طرف ديگر، داغهايى بود كه بر دل مبارك امير المؤ منين (عليه السلام )[2] سنگينى مى كرد. چنانكه با ياد تلخ آن روزها فرموده اند : «آيا بدن شريف پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را رها مى كردم و او را دفن ننموده براى خلافت و سلطنت بعد از او نزاع مى كردم !»[3]



[1] - طبقات ابن سعد: ج 2 ص 78. مسند احمد: ج 6 ص 62، 242، 274، سنن بيهقى : ج 3 ص 409. السيره النبويه (ابن كثير): ج 4 ص 538.

[2] - خصال : ص 372. اختصاص : ص 171.

[3] - احتجاج : ص 74.

ادامه نوشته

امام حسن(ع) - عاصی(ره)


امام حسن(ع)

جگریم زهر جفائیله منیم یاندی باجی

گوزون آچ بیرجه اویان لبلریم اودلاندی باجی

 

قیل نظر ای باجی بو قانه دونن گوزیاشیما

دور خبر ایله گیلن کان وفا قارداشیما

هامی اولاد علی جمع اولا آخِر باشیما

موسم وصل گیچوب موقع هجراندی باجی

ادامه نوشته

امام حسن(ع) - ذهنی زاده(ره)

امام حسن(ع)

گرچه ایچمیشم سو بو کوزه دن اود دوتوب وجودیم یانار باجی

تشنۀ وصال حبیبیدیم بولمدیم بو سوده نه وار باجی

 

دور ساقی بزم یاریده اولدی قسمتیم بو سبو منیم

نوش ائدن کیمی یاندیروب دل و جانیمی بو بیر جرعه سو منیم

دوغرانوب دئمم پاره پاره دل ، تاپدی پاره قلبیم رفو منیم

یار یاره سین التیام ائدن یار اوزی ووران زخم اولار باجی

ادامه نوشته

پیامبر(ص) - حسینی(ره)

پیامبر(ص)

بنال ای دل که عالم غرق بحر ماتم است امروز

عزای صادر اوّل[1] نبیّ خاتم است امروز

یگانه ممکنِ واجب نما ترک جهان کرده

نظام کون و امکان زین مصیبت برهم است امروز

به رسم تعزیت اسلامیان افسرده و محزون

حکومت های اسلامی خمیده پرچم است امروز



[1] - صادر اوّل : صادر اول، اصطلاحی است در فلسفهٔ اسلامی و مقصود از آن، نخستین چیزی که از ذات خداوند صادر شده‌است و از نیستی(عدم)، به هستی آمده است و این یکی از مباحث مهم فلسفی است. 
این موجود به نامهای گوناگونی نیز نامیده میشود؛ عقل اوّل، نور اقرب، عنصر اوّل، قلم، حضرت احدیّت،( فرهنگ معارف اسلامی، ج‏۱، ص۳۳۹.) نور محمّدی، بهمن و تعدادی از این نامها است.( فرهنگ اصطلاحات اثار شیخ اشراق، ص۲۱۶.)

ادامه نوشته

اربعین - صادقی تبریزی

اربعین

گلدی مزارون اوسته شها ئولمین باجون

چاتدی وصاله بیرده اَخا ئولمین باجون

اقباله باخ حسین من هارا کربلا هارا!

گلدی دوباره عطرون آلا ئولمین باجون

آخر سفردی کرب و بلایه دوشوب یولوم

بیرده چتین موفّق اولا ئولمین باجون

ادامه نوشته

ردّ اثاث غارت - منصور تهرانی(ره)

ردّ اثاث غارت

مستی شب رفت و روز آمد پدید

خود از آن مستی به هوش آمد یزید

دید بگذشته است کار از کار او

خفته دیگر اختر بیدار او

می طپید بر خویش جانِ تیره اش

ننگ بر پا کرده نفس خیره اش

ادامه نوشته

ردّ اثاث غارت - رمزی تبریزی(ره)

ردّ اثاث غارت

یزید ایستدی آل رسولی محضرینه

گیوندوروبدی بیر اوزگه لباس سوزلرینه

دئدی که ابن زیادین یوزی قبیح اولسون

ایکی جهاندا گرفتار لعن و طعن اولسون

خدا عزیزه لرین خلق ایچینده خوار ائلدی

منی پیمبر حضورونده شرمسار ائلدی

قضا ایشیدی گئچوب دردوزی بیان ائلیون

منه خیالوزی بی واهمه عیان ائلیون

ادامه نوشته

کوچ از شام - تائب(ره)

کوچ از شام

یات گوشه ویرانه ده سوگلیم لایلای سوگلیم لایلای

ای فاطمی گلخانه ده بلبلوم لایلای بلبلوم لایلای

من گیتدیم سن قالدون              قلبیمه اود سالدون

 

ای عندلیب[1] خوش نوا گل بوداقیمده

مین نازیله ناز ایلین ئوز قوجاقیمده

قالمیش یانقلی سوزلرون بو قولاقیمده

یات بی صدا بو لانه ده سوگلوم لای لای سوگلوم لای لای



[1] - عندلیب : بلبل.

ادامه نوشته

کوچ از شام - هنرور سرخابی(ره)

کوچ از شام

ای قارداشیمون نازلی بالاسی گئدیروخ بیز

شام ایچره اولان خوار عزاسی گئدیروخ بیز

 

بو فاطمه دور منده بی بین زینب نالان

دور قبریده یاتما باجیوی قویما پریشان

سس وئر اوجالان نالمه ، عمّه ئن سنه قربان

آز قالدی یته عرشه صداسی گئدیروخ بیز

ادامه نوشته

به جا آوردن مدح و ثنای خداوند – جلّ جلاله – پیش از درخواست حوائج

به جا آوردن مدح و ثنای خداوند – جلّ جلاله – پیش از درخواست حوائج

 

محمّد بن مسلم[1] گوید امام صادق(ع) فرمود :

«در کتاب و دست نوشتِ علی(ع)[2] آمده است که مدح و ستایش پیش از مسئلت و خواستن حاجت است ، پس هر گاه خواستید به درگاه خدا دعا کنید ابتدا ثنای او را بگوئید.»



[1] - محمد بن مسلم ثقفی از اصحاب بزرگ امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود. اهل کوفه بود و در سال 150 هجری قمری فوت کرد. 

چند روایت درباره‌ی جایگاه محمد بن مسلم نزد امامان: 

1- محمد بن مسلم گفت هر مسأله‌ای به ذهن من خطور می‌کرد از امام باقر و امام صادق علیهما السلام می‌پرسیدم تا اینکه مجموعه سؤالاتم از آنها به هزاران حدیث منجر شد. 

2- محمد بن مسلم گفت روزی از امام باقر علیه السلام سوالی کردم. 
فرمود:« تو چه جثّه‌ی کوچکی داری و چه مسائل بزرگی می پرسی!» آن‌گاه چهار روز بعد فرمود:« تو اهلیّت جواب آن مسأله را داری.» و پاسخم را داد. 

3- ابن ابی یعفور به امام صادق علیه السلام گفت:«من نمی‌توانم همیشه خدمت شما برسم و از من سؤالاتی می شود که جواب آنها را نمی دانم.» 
فرمود:« چرا نزد محمد بن مسلم نمی روی؟ او از پدرم علم آموخته و مورد رضایت ایشان بوده است.» 

4- خبر بیماری محمد بن مسلم به امام باقر علیه السلام رسید. امام توسط غلام خود برایش شربتی فرستاد؛ غلام به مسلم گفت:« امام فرمود این را بنوش و نزد ما بیا.» 
محمد بن مسلم که به شدت رنجور شده بود، پیش خود فکر کرد چگونه باید نزد امام باقر برود. اما وقتی شربت را نوشید، شفا یافت و گریه کنان نزد امام رفت و دست و سر او را بوسید. 
امام فرمود:«چرا گریه می کنی؟» 
محمد بن مسلم عرض کرد:« به دلیل غربتم، دوری راهم، تنگی معیشت و ناتوانایی از اینکه خدمت شما باشم و شما را زیارت کنم.» 
حضرت باقر علیه السلام فرمود:« درباره‌ی غربتی که گفتی بدان که امام حسین علیه السلام برای تو اسوه و الگوست که از ما دور است. 
درباره‌ی دوری وطن بدان که مؤمن در این دنیا غریب است و در بین این خلق بخت‌برگشته ناشناخته است تا به رحمت الهی بپیوند. درباره‌ی تنگی معیشت بدان که خداوند برای دوستان و اهل مودّت ما این‌گونه خواسته است. و اینکه دوست داری با ما باشی و به ما بنگری، بدان که جزای تو با خداوند است.» 

[2] - کتاب علی(ع) : براساس روایات فراوانی از قرن دوم هجری، کتاب علی مجموعه‌ای از سخنان محمد، پیامبر اسلام، است که که علی بن ابی‌طالب گردآوری کرده‌است. یک نقل قدیمی صحنه‌ای را نقل می‌کند که علی در پیش محمد مطالبی را که از او می‌شنوید بر روی ورقی از پوست می‌نوشت. روایتی دیگر می‌گوید که فقیه مکه در اوایل قرن دوم از این کتاب آگاه بود و مطمئن بود که نوشتهٔ علی است.

در مورد محتوای کتاب گفته شده‌است که کتاب شامل همهٔ چیزهایی که مردم به‌آن نیاز دارند مانند مواردی در احکام حلال و حرام و حتی دیهٔ خراش‌ها بود. وجود مطالبی در مورد جفر نیز روایت شده‌است.

این کتاب از جمله میراث خاندان پیامبر توصیف شده‌است؛ به این معنی که در سلسلهٔ امامان شیعه دست به دست منتقل شده و آنان را از دانش ویژه‌ای آگاه می‌کند که باعث برتری آنان بر دیگران از جمله دانشمندان می‌گردد. باور این چنین بوده‌است که این کتاب در اختیار امامان شیعه سجاد، محمد باقر و جعفر صادق بود و این دو امام اخیر به وفور از آن روایت کرده‌اند. امامان دیگر نیز از آن کتاب روایت کرده‌اند. این روایات در مورد احکام فقهی است، اگرچه روایات باطنی هم وجود دارد.

کتاب‌های دیگری نیز در سده‌های اولیه پس از اسلام در فضل علی بن ابی‌طالب نوشته شده‌اند که گاهی «کتاب علی» نامیده شده‌اند ولی با کتابی که توصیف شد متفاوتند.

 

ادامه نوشته

احوالات مجلس یزید

احوالات مجلس یزید

زمانی که کاروان آل الله به در قصر یزید رسیدند «مُجفِر» صدایش را بلند کرد و فریاد زد :

«این مجفر بن ثعلبه است که اینک افراد پست و فاجر را نزد امیرالمومنین آورده است!»

علی بن حسین(ع) در پاسخ او فرمود :

«آنچه مادر مجفر پس انداخته و زاییده پست تر و فاجر تر است.[1]» ( بلاذري[2] -  ابن سعد[3] -  طبري[4] -  ابن نما - از تاريخ دمشق[5] -   ابن اثير[6]-  ابن كثير[7] - ذهبي[8] و خوارزمي [9]اين پاسخ را - با اندكي اختلاف - به يزيد نسبت داده اند كه به نظر مناسب تر مي آيد.



[1] - مقتل مفید ص 235.

[2] -  انساب الاشراف، ج 3، ص 416 (در اين کتاب مخفر بن ثعلبه آمده است.)

[3] - الطبقات، (ترجمة الامام الحسين (ع)) ص 82. 

[4] - تاريخ الطبري، ج 4، ص 352 (در اين صفحه مخفر آمده است) و 354. 

[5] - مثيرالاحزان، ص 98؛ بحارالانوار، ج 45، ص 129 (در اين کتاب مخفر آمده است.)

[6] - الکامل في التاريخ، ج 4، ص 84. 

[7] - البداية و النهايه، ج 8، ص 196 (در اين کتاب محقر بن ثعلبه العائذي آمده است.)

[8] - سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 315، تاريخ الاسلام (حوادث و وفيات 8061.)

[9] - مقتل خوارزمي، ج 2، ص 58 (در اين کتاب آمده است: آنچه مادر مخفر زاييده کافرتر، پست‏تر و نکوهيده‏تر است.)

ادامه نوشته