ورود به کربلا - سقلاطونی

ورود به کربلا

پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟

این سرزمین غم زده در چشمم آشناست

این خاک بوی تشنگی و گریه می دهد

گفتند «غاضریّه»[1] و گفتند «نینوا» است

دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح

آهسته زیر لب به خودش گفت «کربلا» ست



[1] - غاضریّه :  نام سرزمين كربلا، روستايى از نواحى كوفه نزديك كربلا. منسوب به غاضره از طايفه‏ بنى اسد. اين روستا پس از انتقال بنى اسد به عراقدر صدر اسلام، پديد آمد.( موسوعة العتبات المقدسه، ج 8، ص 31.)

 

ادامه نوشته

ورود به مدینه - خوندل(ره)

ورود به مدینه

دور آنا قبر پاکیوه گلدی وفالی زینبون

قدّی خمیده زلفی آغ باشی قرالی زینبون

 

قبریوه آل احمدی دیده سی تر گتورموشم

گوزده سرشک درد و غم ، دلده شرر گتورموشم

اوغلون حسینیدن ولی غملی خبر گتورموشم

شرح غم ایلوری آنا اشک زلالی زینبون

ادامه نوشته

ورود به کوفه - حسینی(ره)

ورود به کوفه 

بو گوزل سسونده قارداش آتاما شباهتون وار

اوخی من دلون فداسی نه گوزل تلاوتون وار

او یارالی باشه قربان      اوخوری جداده قرآن

 

بو وفاسیز اهل کوفه آتامیز علی ئولندن

ائده بولموب استفاده کلمات بوالحسندن

گه آلار اوصوتی مندن گهی نوک نی ده سندن

من او لهجئیله ناطق سن او دلده صحبتون وار

ادامه نوشته

ورود به کوفه  - ساکت

ورود به کوفه

گر چه در بندم و آزادتر از آزادم

شور عاشورم و شوریده به هر بیدادم

 

داغ صد کشته به دل دارم و صد درد اسیر

یک جهان محنت و صد کرب و بلا فریادم

 

همه جا صبر به من نازد و من بر دل خویش

که در این شیوه چو ایّوب نبی استادم

ادامه نوشته