ورود به کربلا - سقلاطونی
ورود به کربلا
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غم زده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه می دهد
گفتند «غاضریّه»[1] و گفتند «نینوا» است
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت «کربلا» ست