حضرت علی اکبر(ع) - حسینی(ره)
حضرت علی اکبر(ع)
بو گل کیمی دوغرانان جنازه نسلیمندن ازل فدادی زینب
اوز جدّی شهنشه حجازه مرآت[1] بدن نمادی زینب
اولسیدی مشیّت[2] اقتضاسی اون اوچ اولا حجّت الهی
اولماقلیقا خلق مبتداسی آیینۀ قدرت الهی
بی شبهه اولوردی حق رضاسی اکبر اولا آیت الهی
چون خلقیده ، خُلقیده سراپا آیینۀ مصطفادی زینب
اولّده عوالم شهادت گیچموشدی مشیّت خدادن
یازمیشدی اگرچه کلک[3] قدرت امّا نگرانیدوم بدادن[4]
اولدوم باجی مطمئن او ساعت قان آخدی شبیه مصطفادن
وار اول خبرون نه انتهاسی بو قان اونا مبتدادی زینب
انجامه یتوشدی امتحانیم تا روحومون عکسی قانه باتدی
آتدان ییخیلاندا نوجوانیم ارواح آرا باشیمی اوجاتدی
امّا داخی قالمادی توانیم اکبر ئولومی منی قوجاتدی
عالمده جوان اوغول آتانین دائم الینه عصادی زینب
باخسان بولسن نئجه چو لاله اعضاسین عبایه دولدوروبلار
گلمز او که حیطۀ خیاله گل جسمینه اوخ قلیج ووروبلار
شام اهلی بو ماهرو غزاله دام ستم و بلا قوروبلار
بولماقلاری بو حرم غزالین ، آهوی ختا ، خطادی زینب
میداندا اسفلی حالتیله اوغلوم او زمان که جان وئروردی
قلبیمده اولان جراحتیله گوز جامی عذاره قان وئروردی
سعد اوغلی منه شماتتیله اوغلانلارینی نشان وئروردی
گوزیاشیمی قان ائدن گوزومده ، بو طعنه و بو جفادی زینب
گلزار وفاده بو ملک رو بیر گلدی دچار اولوبدی خاره
تیغ ستمیله قوم بدخو ، گُل جسمون ائدوبله پاره پاره
مخیمده سکینه یا علی گو اولموش بو سولان گُله هزاره
بوندان صورا گلستاندا بلبل گل گورسه ایشی نوادی زینب
«سعدی زمان» بالام «حسینی» صادقدی همیشه خدمتینده
رخساره آخار سرشک چشمی یوخ ریب و ریاسی نیّتینده
پوزقوندی خیالی چوخدی دِینی وئرّم قالا قویمارام چتینده
اوندان یاراشان خطا و لغزش بیزدن کرم و عطادی زینب
حسینی(ره)
[1] - مرآت : آئینه.
[2] - مشیّت : اراده و خواست خدا.
[3] - کِلک : قلم – نی.
[4] - بداء : این حقیقت قرآنی که خداوند آنچه را که بخواهد تغییر میدهد، همان مسألهی «بدا» است که شیعه به آن اعتقاد دارد و اهل سنت آن را نفی میکنند. از نظر شیعه بدا همان کاری است که خداوند در لوح محو و اثبات میکند و چیزی فراتر از آن نیست و این که بعضی از نویسندگان اهل سنت به شیعه نسبت میدهند که گویا شیعه معتقد است که گاهی خدا چیزی را نمیداند و سپس علم بر او عارض میشود و این همان بداست، نسبت ناروا و خلاف واقعی است و هرگز شیعه بدا را به این معنی بر خدا اثبات نمیکند و از آن بیزار است.
آنچه شیعه از زمان ائمهی معصومین علیهم السلام تا به حال به آن عقیده دارد این است که گاهی خداوند چیزی را که مقدر کرده تغییر میدهد و این نه بدان جهت است که خداوند از اول مصلحت واقعی را نمیدانست و بعد آن را دانست، بلکه برای آن است که خداوند صلاح میدانست که چیزی اول به گونهای مقدر شود و سپس به گونهای دیگر تحقق یابد و این به خاطر مصالحی است که بعضی از آن را میدانیم و بعضی را نمیدانیم؛ یکی از آن مصالح که میدانیم اعلام قدرت مطلقهی خداوند است و دیگر این که مردم به انجام کارهای خوب تشویق شوند و بدانند که اگر آن کارها را بکنند خداوند سرنوشت آنها را تغییر میدهد و گمان نکنند ایمان و عمل صالح در سرنوشت محتوم انسان تاثیری ندارد.
این که میگوییم «بدا لله» به معنای آن نیست که برای خدا چیزی که معلوم نبود آشکار شد بلکه به این معناست که خداوند چیزی را که بر بندگان پنهان بود آشکار کرد و «بدا لله» به معنای «ابدی و اظهر» میباشد.البته «بدا لفلان» در لغت به معنای آشکار شدن چیزی پس از جهل به آن است ولی معلوم است که هیچ موحدی آن را به خدا نسبت نمیدهد و خداوند منزه از آن است و نسبت آن به خدا از باب مجاز است مانند نسبت دادن مکر و کید و خدعه و نسیان به خداوند که در آیات قرآنی آمده و منظور از آن، معنای لغوی این الفاظ نیست بلکه از باب مجاز، معنای درست دیگری دارند که میتوان آن ها رابه خدا نسبت داد.
اعتقاد به بدا به مفهوم درست آن که شیعه میگوید، یکی از افتخارات شیعه و نشانی از توحید خالص و تنزیه پروردگار از هر عیب و نقصی است، طبق این عقیده خداوند قدرت مطلقه دارد و مقدرات، قدرت او را محدود نمیکند و بدا در تکوین مانند نسخ در احکام است و این عقیده همانگونه که قبلا گفتهایم در برابر عقیدهی باطل یهود است که قدرت خدا را محدود میکردند و آنان بودند که بدا به معنای نادرست آن را به خدا نسبت میدادند و میگفتند خدا در آفرینش انسان پشیمان شد، همانگونه که در تورات تحریف شده آمده است.