ائمّه حافظان سرّ الهی هستند.
و حَفَظَةِ سِرِّ الله
ائمّه حافظان سرّ الهی هستند.
«حَفَظَة» جمع «حافظ» از ریشه ی «حفظ» است ؛ مثل «کتبة و کاتب – طلبة و طالب».
اصل واژه «حفظ» به معنای نگهداری چیزی از ضایع شدن و تلف شدن است.[1] به همین سبب محافظت به معنای مراقبت آمده است.[2]
«سرّ» مقابل «اعلان» است و به چیزی گفته می شود که «کتمان» می گردد.[3]
عالمان اسرار
مراحل گوناگون خلقت حقایقی در خود نهفته دارد که برخی از آنها با حواس پنجگانه ظاهری و یا اندیشه به دست می آید لیکن بسیاری از آنها نه با حواس ظاهری و تجربی فهمیدنی است و نه به صید تعقّل و تفکّر در می آید ، اینها همان اسرار نظام هستی است که ممکن است هر یک از موجوات عوالم مختلف خلقت ، حامل بخشی از آن باشد و حتّی ممکن است خودش نداند که سرّی را در خود نهفته دارد.
ذات اقدس الهی به مجموعه ی نظام هستی «علم حضوری» دارد به همین دلیل عالِم به همه ی اسرار اوست[4] لیکن بخشی از این اسرار – که در حقیقت حریم باری تعالی و قلمرو واجب متعال است – اختصاص به او دارد و علم اکتناهی کسی بدان راه ندارد ؛ مانند علم به ذات حق تعالی و خصوصیّات آن.
بخش دیگری از این اسرار در اختیار بندگان شایسته قرار می گیرد و اهل بیت رسول اکرم(ص) بیش از هر کسی از این علوم و اسرار بهره مند شده اند.
امیرالمومنین(ع) می فرماید :
«بل اندمجت علی مکنون علم لو بُحتُ به لاضطربتم اضطراب الارشیة فی الطوی البعیدة»[5]
«از علومی آگاهی دارم که اگر بیان کنم همانند ریسمان آویخته در چاه عمیق به لرزه و اضطراب در می آیید.»
حفظ هر چیزی با همان چیز تناسب دارد. مثلاً حفظ مال به این است که تلف نشود ؛ حفظ امانت به خیانت نکردن در آن است ؛ حفظ نماز به فوت نشدن آن است و ... .
معنای حفظ اسرار
حفظ اسرار دو معنا دارد :
1- برخورداری از قدرت فهم ، تجزیه ، تحلیل معارف و اسرار بلند و تسلیم شدن در برابر آن ؛ به گونه ای که به تعبیر امام باقر(ع) قلب در برابر آن نرم و خاضع گردد ؛ به آن اقرار کند و به آن ایمان آورد.
«إنّ حدیثنا صعبٌ مستصعبٌ أجردٌ ذکوانٌ وعرٌ شریفٌ کریمٌ فاذا سمعتم منه شیاً و لانت له قلوبکم فاحتملوه واحمدوا لله علیه و ان لم تحتملوه و لم تطیقوه فردّوا الی الامام العالم من آل محمّد ....»[6]
«بی تردید ، حدیث ما سخت و دشوار است ، زیبا و با طراوت ، روشنگر ، با صلابت ، شریف و همراه کرامت است پس اگر چیزی از احادیث ما به گوشتان خورد و قلبهای شما در برابر آن نرم و خاضع شد پس آن را تحمّل کنید و حمد و ثنای الهی را به جای آورید. و اگر نتوانستید آن را تحمّل کنید و طاقت آن را نداشتید ، به امام عالمی که از آل محمّد(ص) باشد برگردانید....»
«إن أمرنا صعبٌ مستصعبٌ علی الکافرین لا یقرّ بأمرنا إلا نبیّ مرسلٌ أو ملکٌ مقرّبٌ أو عبد مومن امتحن الله قلبه للایمان»[7]
«بی تردید امر ما بر کافران سخت و دشوار است و جز پیمبران مرسل و فرشتگان مقرّب و مومنان امتحان داده به آن اقرار نمی کنند.»
علامه مجلسی می گوید :
«شاید مراد اقرار تامّ همراه با معرفت به علوّ شأنشان باشد.[8]
امام باقر(ع) به جابر فرمود :
«اگر حدیث ما به تو رسید و قلبت در برابر آن نرم نشد و قدرت اداراک آن را نداشتی آن را به ما برگردان و چون و چرا نکن ؛ نگو این حدیث چگونه صادر شد یا چگونه است و چگونه خواهد بود؟ ...؛ زیرا این چون و چراها شرک است.»[9]
اگر این قدرت تجزیه و تحلیل و آن تسلیم محض نباشد ، همانند جناب ابوذر خواهد شد که به قول امام سجّاد(ع) اگر به معارف و اسرار حضرت سلمان آگاهی می یافت او را می کشت.[10]
چنانچه ممکن است حضرت موسی(ع) زبان اعتراض بگشاید و با خرده گرفتن بر مرشد و راهنمای خود یعنی حضرت خضر(ع) از تداوم و همراهی آن عبد صالح خدا محروم گردد.
2- پرهیز از اشاعه و انتشار بی حساب اسرار و دارا بودن قدرت برخورد مناسب با طالبان و مقتضیان ؛
زیرا هر چیز ارزشمند مخصوصاً اگر مخفی و دور از دسترس باشد خواهان بسیار دارد لیکن همه ی متقاضیان به ارزش واقعی آن آگاه نیستند.
امین پارسا کسی است که خود ارزش واقعی امانت در دست خود را بداند ، متقاضیان حقیقی آن را بشناسد و با هر کدام برخورد مناسب داشته باشد.
بنابراین پارسایی و امانتداری اقتضا می کند با برخی سکوت مطلق داشته باشد و حتّی به آنها نگوید گوهری گرانبها دارم ؛ به برخی تنها در اختیار داشتن آن را اعلام کند ؛ به گروهی محلّ اخفای آن را بگوید ؛ به گروه دیگر تنها آن را نشان دهد و .... بدین ترتیب حفظ یا اشاعه ی هر چیزی به دو امر وابسته است : «ارزش شیء مورد نظر» و «آگاهی مخاطب از ارزش آن و امانتداری او».
امام صادق(ع) با اشاره به همین قسم از اسرار و معارف به ابوصامت فرمود :
«در میان احادیث ما چیزهایی هست که نه ملک مقرّب تاب تحمّل آن را دارد و نه نبیّ مرسل و نه عبد مومن.
ابوصامت سوال کرد : پس چه کسی آنها را تحمّل می کند؟
فرمود : خودمان.»[11]
اسرار و معارفی که قابل گفتن برای دیگران است نیز دارای مراتبی است به گونه ای که هر مطلب را نمی توان به هر کس گفت.
شخصی که گمان می کرد در قرآن تعارض هایی وجود دارد بر امیرالمومنین(ع) وارد شد و سوال خود را با آن حضرت در میان گذاشت ؛ حضرت علی(ع) به تمام سؤالات وی پاسخ داد تا به آخرین سؤال او که درباره ی مرگ و فرشتگان مأمور آن بود رسید آنگاه فرمود :
«... همین مقدار تو را کفایت می کند که اجمالاً بدانی خدای سبحان محیی و ممیت است و بندگان خود را به دست هر کس که بخواهد از ملک و غیر ملک متوفّی می کند.»[12]
جابر بن یزید جعفی به امام باقر عرض کرد:
فدایت شوم بسیاری از اسرارتان را من فرمودید که به هیچ کس نگفته ام و نمی گویم ، ولی گاهی سنگینی و عظمت آن چنان آشفته و مضطربم می سازد که گویا حالتی شبیه جنون مرا می گیرد.
امام باقر(ع) فرمود :
ای جابر وقتی چنین حالتی پیدا کردی به صحرا برو و گودالی حفر کن ، آنگاه سر خود را داخل آن گودال کن و بگو : محمد بن علی به من چنین حدیث کرد.[13]
اقسام سرّ و علن
سرّ و علن نظیر غیب و شهادت به چند قسم توزیع می شود :
1- سرّ نفسی و مطلق :
همان هویّت لا به شرط مقسمی هستی است که احدی به حرم امن آن بار نیابد و چیزی از ممکن نهایی و نهایی مطلق آن بیرون نگردد.
2- سرّ نسبی و قیاسی :
بر اساس تشکیک در وجود یا ظهور هر مرتبه ای برای مرتبه ی پایین تر سرّ و غیب است.(چون دانی توان احاطه بر عالی ندارد) و برای خود و مرتبه ی بالاتر ، علن و آشکار است.
از این جهت هر موجود مجرّد عالی ، برای مادون خود حجاب نوری است زیرا گذر از معبر نورانی مجرّد عالی میسور موجود مادون نیست هر چند آن موجود مادون مجرّد باشد و نسبت به مادون خود سرّ و غیب و حجاب نوری محسوب گردد.
3- علن نفسی و مطلق :
مانند جهان ماده که هیچ سرّ و غیبی در آن مطرح نیست.
4- علن نسبی و قیاسی :
معنای آن در قسم دوم روشن شد.
حفظ اسرار مردم
اسرار بندگان خدا یکی از اسرار الهی است که ائمّه از آن آگاهی دارند زیرا پیدا و پنهان اعمال مردم را در این نشئه به اذن خدا مشاهده می کنند تا در قیامت به آنها شهادت دهند.
خدای متعال آبروی بندگان خود را حفظ می کند وبرخی از اعمال آنها را نه تنها بر مردم ، بلکه بر ملائکه ی موکّل اعمال نیز می پوشاند.[14]
مظاهر تامّ و کامل او ، یعنی ائمّه ی اطهار(ع) نیز همانند ذات اقدس باری تعالی حفظ آبرو کرده و اسرار بندگان را افشاء نمی کنند.
برگرفته از کتاب ادب فنای مقرّبان
تألیف آیت الله جوادی آملی
تهیه و تنظیم : معصومی.
[1] - المصباح المنیر ، «حفظ».
[2] - الصحاح ج 2 ص 1172.
[3] - المصباح المنیر «سرّ»
[4] - تعبیر «عالم الغیب» یا «عالم الاسرار» برای خدا به این معناست که آنچه برای دیگران سرّ است برای او معلوم است و گرنه سرّ بودن چیزی برای او بی معناست.
[5] - نهج البلاغه خطبه ی 5.
[6] - بحار ج 2 ص 192.
[7] - بحار ج 2 ص 191.
[8] - بحار ج 2 ص 191.
[9] - معجم رجال الحدیث ج 4 ص 22.
[10] - بحار ج 2 ص 190.
[11] - بحار ج 2 ص 193.
[12] - بحار ج 90 ص 141.
[13] - معجم رجال الحدیث ج 4 ص 22.
[14] - مفاتیح الجنان ص 133.