امام رضا(ع) - نیّر تبریزی(ره)
امام رضا(ع)
نسیم قدسی[1] یکی گذر کن به بارگاهی که لرزد آنجا
خلیل[2] را دست ، ذبیح[3] را دل ، مسیح[4] را لب ، کلیم[5] را پا
نخست نعلین ز پای برکن سپس قدم نه به طور ایمن[6]
که در فضایش ز صیحۀ[7] «لَن»[8] فتاده بیهوش هزار موسی
ز آستانش ملایک و روح رسانده بر عرش صدای سُبّوح[9]
به خاک راهش چو شاﺓ[10] مذبوح[11] [12]، رُسُل به ذلّت همی جبین سا
نسیم جنّت وزان ز کویش ، شراب تسنیم[13] روان ز جویش
حیات جاوید دمیده بویش به جسم غِلمان[14] ، به جان حورا
فلک به گردش پی طوافش ، ملک به نازش ز اعتکافش
ز سربلندی ندیده قافش[15] ، صدای سیمرغ نوای عنقا[16]
مهین[17] مطاف[18] شه خراسان ، امین ناموس ، ضمین[19] عصیان
سلیل[20] احمد ، خلیل رحمن ، علیّ وعالی ، ولیّ والا
بگو که «نیّر» در آرزویت کند ز هر گل سراغ بویت
مگر فشاند پری به کویت چو مرغ جنّت به شاخ طوبی[21]
نیّر تبریزی(ره)
[1] - قدسی : منسوب به قدس ، روحانی.
[2] - خلیل : منظور حضرت ابراهیم(ع)
[3] - ذبیح : ذبح شده ، اشاره به حضرت اسماعیل(ع)
[4] - مسیح : اشاره به حضرت عیسی(ع)
[5] - کلیم : اشاره به حضرت موسی(ع)
[6] - اشاره به آیۀ 12 سورۀ طه : إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى - اين منم پروردگار تو پاىپوش خويش بيرون آور كه تو در وادى مقدس طوى هستى .
[7] - صیحه: بانگ ، فریاد.
[8] - وَ لَمَّا جاءَ مُوسي لِميقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِني أَنْظُرْ إِلَيْکَ قالَ لَنْ تَراني وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَي الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَراني فَلَمَّا تَجَلَّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسي صَعِقاً فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَيْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنينَ
و چون موسی به وعده گاه ما آمد و پروردگارش با وی ( بدون واسطه ) سخن گفت ، عرض کرد: پروردگارا ( خود را ) به من نشان ده تا به تو بنگرم ( و تو را به رؤیت خاص باطنی که پس از مشاهده همه مظاهر جلال و جمال دنیوی و اخروی حاصل می شود ببینم ) گفت: هرگز مرا ( در دنیا به چنین رؤیتی ) نخواهی دید ، و لکن به سوی این کوه بنگر ، اگر در جای خود ثابت ماند تو هم مرا خواهی دید ( استعداد وجودیت بر این رؤیت کمتر از استعداد کوه است در برابر تجلّی من ) . پس چون پروردگارش بر کوه تجلّی کرد آن را خرد و غبار کرد و موسی بی هوش افتاد و چون به هوش آمد گفت: تو ( از دیده شدن با چشم ) پاک و منزهی ، به سویت بازگشتم و من نخستین گرونده ام.
[9] - سبّوح : از صفات باری تعالی است زیرا که او را تسبیح و منزه از هر بدی میکنند.
[10] - شاۀ : گوسفند.
[11] - مذبوح : ذبح شده منظور حضرت اسماعیل(ع) یا یحیی(ع) میباشد.
[12] - در بعضی نسخه های دیوان نیّر(ره) به جای «شاۀ مذبوح» ، «شاه مذبوح» آمده است.
[13] - تسنیم : نام چشمه ای در بهشت .
[14] - غلمان : پسران خوب روی بهشتی .
[15] - قاف : گویند عنقا بدان آشیان دارد و هم گویند مراد جبال قفقاز و قبق است .
[16] - عنقا : سیمرغ ، نام مرغی افسانه ای که زال پدر رستم را پرورد. جایگاه این مرغ در کوه البرز است .
[17] - مهین : بزرگ و با عظمت.
[18] - مطاف : محل طواف.
[19] - ضمین : ضامن.
[20] - سلیل : فرزند.
[21] - طوبی : نام درختی است در بهشت که بهر خانه از اهل جنت شاخی از آن باشد و میوه های گوناگون و خوشبوئی از آن حاصل آید