امام صادق(ع) - عابد(ره)
امام صادق(ع)
ای روی تو جلوۀ حدائق[1]
داغ تو صفا دِه شقایق
وارسته ز قید هر تعلّق[2]
آزاده ز رشتۀ علایق
آنجا که فروغ مهر رویت
کذب است صفای صبح صادق
ذات تو به جز صفات واجب
بر هر صفتی سزا و لایق
دارند شکستگان عشقت
بر رحمت تو امید واثق[3]
ای ناطق حقّ مصحف حق
کز نطق تو مصحف است ناطق
جز راه ولایتت نپوید
در اوج سپهر، نجم طارق[4]
از نور رخ تو ، روز روشن
وز موی تو شام تار غاسق[5]
ای سابقۀ عطای اوّل
ای غایت جود بر تو لاحق
مهریست رخت که روشن از اوست
اقطار مغارب و مشارق
قهر تو جحیم[6] هر مخالف
مهر تو نعیم[7] هر موافق
از مطلع عارضت عیان است
آن نور نهفته در سرادق[8]
شام ابد از تو روز روشن
بر صبح ازل رخ تو فالق[9]
سکّان سُرادقات عُلوی
بر گوشۀ درگه تو شائق
عالم همه هالک و تو باقی
معشوق تو، کائنات عاشق
هر لطف و کمال در وجود است
در ذات تو کرده جمع، خالق
لعل تو شکفت و شد جهان پر
از حکمت و منطق و حقایق
نشناخت بهای گوهرت را
هر نفس دنی و پست و فاسق
کُشتند چراغ بزم وحدت
گرچه نکُشد فروغ فائق[10]
حق جلوۀ جاودانه دارد
باطل همه زائل است و زاهق[11]
بر اوج مقام تو مُقرّ است
هز ذی نفسی به جز منافق
ای شارح مِنهج[12] هدایت
ای حجّت حق امام صادق
عالم به هوای توست مجذوب
چون ذرّه به جلوه های شارق[13]
ایوای ز هول روز محشر
گر دست نگیری از خلایق
«عابد» به تو درد خویش گوید
ای بر همگان طبیب حاذق
(عابد تبریزی(ره
[1] - حدائق : ج حدیقه باغ ، بستان.
[2] - تعلّق : دلبستگی داشتن .
[3] - واثق : 1- اطمینان دارنده . 2 - استوار، محکم .
[4] - طارق : ستاره صبح.
[5] - غاسق : ماه – شب تاریک.
[6] - جحیم : 1- جهنّم ، دوزخ . 2 - جای بسیار گرم .
[7] - نعیم : فراوانی نعمت و مال ، بهشت.
[8] - سُرادق : 1- سراپرده ، خیمه . 2 - چادری که بالای صحن خانه کشند. ج . سرادقات .
[9] - فالق : شکافنده.
[10] فائق : برگزیده و بهترین از هر چیزی .
[11] - زاهق : باطل – بیهوده.
[12] - منهج : راه – طریقه.
[13] - شارق : درخشان.