مدح امام رضا(ع)

شهی که نام او بخشیده زینت عرش اعلا را

تجلای جمالش کرده روشن  طاق مینا[1] را

 

وجودش جُود سرتا پا نهال فیض و احسان است

کرم بخشد نعم دارد درخت اهل دنیا را

 

صفات  حق در او ظاهر به طینت طیّب و طاهر

به علم و معرفت  ماهرگشوده لفظ و معنا را

 

امام ثامن و آمن  غریبان را بود ضامن

شهان بردرگهش ساکن به خاک آورده سیما را

 

رضای حق رضای او  رضا نامیده شد زان رو

بدست قاتل بد خو زخون پرکرد صهبا[2] را

 

شرنگ از شهد شیرین تربکام عاشقان آید

هماره از می وحدت بنوشد ساغر لا را

 

قضا با خوشه ای ازباغ زهرا خوشه چینی کرد

قدر در گوشه غربت به هم پیچید طغرا[3] را

 

مدارکلک عالم را سموم ظلم برهم زد

به سرعت کرد کارخود زپا انداخت مولا را

 

نهاده دست  بردل درد اورا اهل دل داند

به جنّت این ستم  آتش زده بنیاد زهرا را

کلامی تبریزی(ره)



[1] - (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) کنایه است از آسمان

[2] - صهبا : باده، خمر، ساغر، شراب، مشروب.

[3] - آبروی خوب رویان – فرمان ، حکم.