«مدح امیر المومنین(ع)» 

ای شهریار مملکت اولیا علی

وی شهسوار[1] معرکۀ[2] اوصیا علی

ای مصدر جلال خداوند ذوالجلال

وی مظهر جمال جمیل خدا علی

ای منبع کرامت و دریای علم و حلم

وی معدن سخاوت و بحر عطا علی

ای درّ درج عزّ و شرف و شاه «لَو کَشَف»[3]

وی ماه برج مهر وفا و سخا علی

ای گلشن حقیقته بیر طرفه باغبان

وی محفل هدایته نور هدا علی

نایب مناب[4] محکمه شرع مصطفی

قائم مقام مصطبه[5] اصطفی علی

ای خانه زاد خانه حق وی شه بحق

ای خاصّ مَحرم حرم کبریا علی

ای پادشاه ملک قضا وی شه قدر

وی دادخواه روز جزا مرتضا علی

حبل المتین[6] ، امام مبین[7] ، پیشوای دین

مسند[8] نشین بارگه اتقیا علی

وی سالکان عالم لاهوته[9] مقتدا

وی سالکان کوی حقه رهنما علی

ای گوهر ولایته بیر پر بها صدف

وی اختر امامته «نُورٌ بِها» علی

امرونده دور زمان و مان ، امر «کُن فَکان»[10]

حکمونده دور سنون همه ماسوا علی

سنله اوجالدی بیرق دین محمّدی

ای صاحب شریعۀ صاحب لوا علی

اسلامون ایتدی کج قلجون راست قدّینی

اولسون او ضرب شصتیوه جانیم فدا علی

ای ناخدای کشتی دریای لامکان

ای ابتدای خلقتی بی انتها علی

«بَدرُ الدُجی» ولیّ خدا شاه لافتی

«کَهفُ الوَری»[11] شهنشه مشکل گشا علی

سنسن ممیّز مشعل والشمس و الضحی

سنسن امیر مسند عزّ و علا علی

سنسن کلید قفل در گنج و معرفت

سنسن امید و ملجأ شاه و گدا علی

شأنونده گلدی آیۀ بَلِّغ[12] پیمبره

وصفونده نازل اولدی سنون إنّما[13] علی

سنسن حبیب حضرت معبوده جانشین

سنسن طبیب درد دل بینوا علی

بی شک و شبهه خلقت ارواح انس و جانّ

اولموش سنون وجودیوه وابسته یا علی

اولدون محبّت اهلینه مصداق «کُنتُ کَنزٌ»[14]

ایتدون حقیقت اهلینه کشف غطا علی

«صرّاف»[15] نقد عمرون ائدوب صرف معصیت

از بس گوروب متاعنی چوخ کم بها علی

روی سیاهیله زر ناقص عیار تک

امّیدوار دور سنه یا مرتضی علی

«صرّاف(ره)»

 

 



[1] - شهسوار : سوار دلیر و چالاک .

[2] - معرکه : میدان جنگ و رزمگاه . 

[3] - قال علی : لو کشف الغطا ما ازداد یقیناً – اگر پرده ها رد شود بر یقین من افزوده نمی گردد.

[4] - مناب : نیابت کردن ، جانشین کسی شدن .

[5] - مصطبه : 1 - سکو، تخت . 2 - محل اجتماع مردمان . 3 - جایگاه گدایان . 4 - میخانه ، میکده .

[6] - حبل المتین : رسن استوار. رشته ٔ محکم   - منظور اهل بیت(ع) می باشند.

[7] - امام مبین : «و کل شی احصیناه فی امام مبین»  سوره یس آیه 12. در هنگام نزول این آیه پیامبراکرم به حضرت علی اشاره کردند و فرمودند: این مرد همان امام مبین است. او امامی است که خداوند متعال علم همه چیز را در او احصا نموده است.

[8] - مسند : 1 - تکیه گاه . 2 - بالش بزرگ . 3 - مقام ، مرتبه . 4 - فرشی گرانبها که بالای اطاق می افکندند و بزرگان بر آن جلوس می کردند.

[9] - لاهوت : عالم غیرمادی؛ عالم غیب؛ ملکوت.

[10] - کن فکان : شو پس شد، مراد از عالم موجودات .

[11] - کهف الوری : كَهْفبه معناي غاراست و وَرَيبه معناي مخلوقات. غاريعني پناهگاه.در دامنه‌ ي كوه‌ ها شكاف ‌هايي پيدا مي ‌شود كه براي كساني كه در بيابان‌ها گير مي‌ كنند مأمن، يعني محلّ امن و امان و مصونيّت،است و همچنين براي كساني كه در زمان‌هاي گذشته اهل رياضت بودند و از اجتماع كناره ‌گيري مي‌ كردند و مي ‌خواستند تهذيب نفس كنند و خودشان را از آلودگي ‌ها دور نگه دارند، محلّ مناسبي بوده است. 

[12] - یا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس و الله لا يهدى القوم الكافرين (67 مائده)

«اى پيغمبر! برسان و تبليغ كن به مردم آنچه را كه از جانب پروردگارت به تو نازل شده است! و اگر نرسانى، رسالت پروردگارت را نرسانده‏اى! و خداوند تو را از مردم حفظ مى‏كند، و خداوند گروه كافران را هدايت نمى‏كند!» .

 

[13] - «انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون

و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون‏».(55-56 مائده)

«اين است و جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول خدا و كسانى كه ايمان آورده، اقامه نماز مى‏كنند، و در حال ركوع اداء زكات مى‏نمايند. و هر كس كه ولايت‏خدا و رسول خدا و مؤمنان را بپذيرد، پس حقا، حزب خدا غلبه كنندگانند.»

 

[14] - در متون اسلامي، بويژه متون عرفاني و فلسفي حديثي قدسي با اين عبارت يا شبيه آن به چشم مي خورد: «کنت کنزاً مخفيّاً فخلقت الخلق لکي اعرف»

[15] - استاد سخن،شاعر نغز گفتار و دلسوخته مرحوم حاج رضا صراف تبریز ی در سال 1271 هجری قمری در محله ی راسته کوچه تبریز در دربند حصار دیده به جهان گشود.در سن 12 سالگی پدر خود را از دست داد به ناچار برای گذراندن زندگی به شغل پدرش یعنی صرّافی روی آورد.مغازه اش در تیمچه ی حاج سید حسین میانه قرار داشت.در حین تجارت،به آموختن ادبیات فارسی و عربی پرداخت.

حاج رضا صراف همیشه در محافل علمی و ادبی شرکت داشت و از سال 1291 ه .ق (از 20سالگی) یکی از اعضای برجسته انجمن ادبی صفا بود که جلسات انجمن در خانه وی تشکیل می شد.او همیشه از محضر ادیب نامدار مرحوم « لنکرانی » پیش کسوت این انجمن استفاده می برد.
صراف در عمر کوتاه خود در حدود 2500 بیت شعر سروده که علاوه بر غزلیات،اشعار نغزی در موضوع حادثه ی کربلا سروده که حکایت از علاقه مندی و اظهار ارادت شاعر به ساحت مقدس معلم بزرگ شهادت حضرت حسین ن علی(ع) دارد و بیش از نصف دیوانش به مراثی و مدایح اهل بیت(ع)اختصاص یافته است.در حقیقت صرّاف یکی از 4 شاعر بزرگ مرثیه سرای 100-150 سال اخیر بوده است.
برخی از شاعران او را سعدی ترکی سرا و برخی دیگر او را با نظامی مقایسه کرده اند.شخصیت ادبی صراف چنان از عظمت و ابهت برخوردار است که شعرای بعد از او از جمله غزلسرای معصر علی آقا واحد تحت تاثیرش قرار گرفته.همچنین استاد شهریار از او چنان متاثر گردیده که او را به عنوان یکی از نوابغ ادبی آذربایجان مورد ستایش قرار داده است.
صراف نه ماه پس از صدور فرمان مشروطیت در 17 ربیع الاول سال 1325 در سن 54 سالگی به دنبال ابتلا به بیماری  آسم در تبریز چشم از جهان می بندد.
بی گمان حاج رضا صراف تبریز ی یکی از قله های همیشه بلند شعر ترکی و به تعبیر شهریار:از نوابغ ادبی آذربایجان است. در عرصه ی غزل،شور انگیز ترین و لطیف ترین غزل های زبان ترکی به زبان ساده و بیانی شیوا و عاطفی از ذوق و قریحه ی سرشارضراف تراوش کرده است.در زمینه ی مدح،مرثیه و ثنا گستری آل علی(ع)بی شک صراف از مردمی ترین و دلسوخته ترین شاعران شیعی است.سوگ سروده های وی در ماتم سالار شهیدان امام حسین(ع) و یارانش ورد زبان عاشقان اهل بیت(ع) در ایران،جمهوری آزربایجان،ترکیه،داغستان و قفقاز است.
سادگی و روانی از ویژگیهای بارز زبان شعری صراف است.به گونه ای که کمتر متخصصی جرأت تصحیح دیوان صراف را دارد.تعبیرات پیچیده و کلمات مهجور و فضل فروشانه از ساحت شعر او به دور است.البته صراف،سادگی زبان و روانی بیان را با سَیَلان عاطفه،روشنی اندیشه و صنایع ادبی در هم آمیخته و با استفاده از صنایع لفظی و معنوی همچون تشبیه،حقیقت و مجاز،طباق،مراعات النظیر،لف و نشر،تجنیس،ارسال المثل و... سخن را غنا و استحکام بخشیده و به نهایت شیوایی و زیبایی رسانده است.با آوردن گوهر های معانی بکر و با الهام از ملکوت روشنی بخش فکر،بر بار معرفتی شعرش افزوده و با دمیدن روح احساس و عاطفه و ساختن تصاویر دل انگیز و تشبیهات رنگارنگ . گاه با نازک خیالی به شیوه ی شاعران سبک هندی کلام خود را دلنشین و ماندگار کرده است.